، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

امید زندگیم

سه ماهه سوم بارداری(آذر دی بهمن)1392

1392/11/14 21:20
نویسنده : مامانی
84 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوی مامانی سلاااااااااااااااااااااااااام اومدم خاطرات سه ماهه سوم رو بنویسم

اواخر سه ماه دوم رفته بودیم خونه امون که خطر سقط حاملگی کم شده ولی مامانی خوب مراقبت نکرد و شما کوچولوی نازم رو با تمیز کردن یخچال و تمیز کردن آشپزخونه اذیت کردم و روز جمعه بابایی رفته بود نون بخره و داشت صبحونه حاضر می کرد که متوجه شدم لکه قهو های دارم و ترسیدم زود با برداشتن مامان جون از خونه اشون رفتیم بیمارستان شمس و دکتر امیری هم اونجا بود معاینه کرد و آمپول پرولاتان500 زدن و گفتن استراحت کن اون موقع شما 27 هفتگیت بود و بازم برگشتیم خونه بابا جون اینا و بازم زحمت دادیم به مامان جون و باباجون و سعید دایی و حمید دایی .بابایی هم بازم تنهایی موند خونه و راستی برا اومدنت هویج سرخ کرددستش درد نکنه ممنون از همشون

پسر باهوش و زرنگم ماه محرم هم رسیده بود اواخر آبان ماه من دست به دعا برای سلامتی شما و منم چهل روز زیارت عاشورا و بیمه حضرت علی اصغر کردمت و با یاد خدا و توکل به بخشندگی خودش که هیچ وقت من و تنها نذاشته و ممنون همه لطفش هستم روز عاشورا با مامان جون و دایی ها رففتیم میدان ارغوان عزاداری و هیات و دسته جات که دسته امام حسن هم به خوبی عزاداری و دعا می کرد منم از خدا سلامتی شما رو خواستم  وبعد دعای فرج رو خوندیم و راهی خونه مادر اینا شدیم  و تو راه هم آش نذری خوردیم  و بعد ظهر بابایی اومد و برگشتیم خونه می دونم این بار هم خدا تنهام نمی ذاره و با یاد چهارده معصوم و حضرت علی اصغر دلم آروم می گیره شما سالم میای بغل مامانی

ولی نمی دونم چه حکمتی هست که تو تلویزیون و خیابون و اینترنت عکس می بینم و می ترسم نکنه... ولی یاد خدا دلم رو آروم می کنه

تو بیست و هشت هفتگی پسر زرنگ و باهوشم به توصیه دکترم واکسن کزاز رو زدم وتقریبا شش تا آمپول بتاماتازون رو زدم تا اگه شما زود تر اومدی ریه هات برسه مامانی دوستت دام بوووووووووووووووووس راستی مامانی تو این هفته بازم سنوگرافی بود اومدیم به دیدن دکتر اطهمی گفتن شکل ظاهری کوچولو سالمه هیچ مشکلی نیست اینبار من و بابایی و مامان جون اومده بودیم و دکتر گفت بیضه هم تشکیل شده در مورد اسم شما رو مامانی قبلا خواب دیده بودم که امامعلی صدا می زدن و تصمیم به اسم مذهبی که یا علی و یا امیر رضا و یا امیر عرشیا و ... ولی خوب تصمیم نهایی هنوز اون موقع گرفته نشده بود(راستی مامانی الان که دارم تایپ می کنم شما عزیز دلم داری حرکت راست و چپی میکنی  منم لذت می برم واااااااای خدا شکرت)

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)